محمد ملکی شناخته تر از ان است که بخواهم درباره سوابقش بنويسم .سال ها قبل از تولد من و امثال من ،امثال محمد ملکی مبارزه کرده اند ،اما درباره منش و ويژگی هاو افکارش بايد گفت و نوشت.ملکی را زمانی که رئيس دانشگاه تهران بود به نام شناختم .با ان سر هميشه رو به بالا و چهره ای که هميشه اعتراض و اميد را در خود دارد.
باز شنيده ام که بسياری از جوانان مبارز در رژيم پهلوی او را ستوده اند و ملاقات با او را فرصتی غنيمت برای خود می پنداشتند.اما دکتر ملکی که بعد ديدم و بيشتر او را شناختم ويژگی های خاص خود را دارد.
برای اين پير مرد جوان روحيه که پيشنهاد عضويت در حزب جمهوری اسلامی را به دليل وجود مکانيزم حق ويژه عده ای خاص رد کرد ،هيچ فرد يا شخصيتی در ايران در ميان اپوزسيون و پوزسيون نيست که روحيه و تلاش و سابقه مبارزاتی برتر از وی داشته باشد.
می دانيم که دکتر ملکی در اعتراض به انجام انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ استعفا داد ،با اين وصف دکتر ملکی تحصيل کرده در علوم غذايی ،با طبع شاعرانه قوی و روحيه عاطفی ،ويژگی های ابوذری دارد ،اما ويژگی های ابوذری يعنی چه؟
پيامبر در مورد او گفت که او تنها ايمان اورد ،تنها برانگيخته می شود و تنها می رود.در واقع اين ويژگی های راديکال اما مردم دوست ،زبان گويا و بران و قلم پر احساس محمد ملکی به وی خصلت ابوذری می دهد.
زمانی که علی (ع) ابوذر را برای ربذه بدرقه کرد ،شايد با روش او همراه نبود اما با نيت و باور های او همراه بود.بی گمان ابوذر بر روابط ناعادلانه قدرت شوريد ان هم تنها ،همان طور که قبل از مسلمانی حق را تنها می ستاند و ايمان خود را تنها حفظ کرد و با روش خود،ملکی که من شناختم نيز همين گونه است.
او رک تر ،حساس تر و پر احساس تر از ان است که در قالب تشکيلاتی بگنجد ،خوب يا بد ،درست يا غلط وی اين چنين است.
رک است چون حق را می گويد حال اگر رهبرد مشخص جمعی را اين رک گويی موثر يا به موقع نداند .
سال هاست که لااقل نسل جوانی که به اينتر نت دسترسی دارند ،نامه صريح او را می خوانند.حساس است چون حتی اشکالی که به نظر می ايد را حتی با صدای بلند در نقد هم فکران خود می گويد و از بيان انان ابا و ملاحظه ای ندارد.همگان از نقد های وی به نزديک ترين يارانش يعنی ملی _مذهبی ها خبر دارند.
پر احساس است ،زيرا زمانی که ظلمی را می بيند فرياد می زند ،در اين فرياد زدن ديگر خودش نيست ،احساس می کند که بايد اعتراض کند و اگر نکند خيانت کرده است.
اما اين ملکی رک ،پر احساس و حساس ويژگی مشترک دارد که باز ابوذری است،اين تحصيل کرده قديم و متخصص با سابقه انقلابی به تمام معنا راديکال است وی مال و منالی ندارد و به اين بی چيزی خود دل شاد است.در حالی که به واسطه تخصص خود می تواند بسيار دارا باشد.
دکتر ملکی زمانی که صحبت استدلال و تخصص و تحقيق در کار می ايد بسيار دقيق است.در اين مرحله به دقت بدون احساس محاسبه و مطالعه می کند ،اما نتيجه را با احساس و مسئوليت بيان می کند.
دکتر ملکی که من ديده ام دل داده ازادی و عدالت است ،از همين روی شريعتی را با دل و جان دوست دارد ،ايران خواهی او از جنس راديکال است ،راديکاليسم او از سر باور مذهبی و انسان دوستی اوست.کار کردن با چنين مردی اسان نيست ،چون به خاطر دوستی و هم فکری به کسی باج نمی دهد يا از خطای دوستان به راحتی نمی گذرد.برای مردی که اموخته هميشه ابوذری بماند ،که ملکی چنين زيسته است .
بی گمان زندان و بيرون از زندان سختی و راحتی در منش وی تغييری ايجاد نمی کند.چرا که او تا زنده است چنين خواهد بود.
قد خميده و کمانی او مانع نگاه او به بالا نمی شود ،بلکه نگاهش را تيز تر می کند اين قد خميده را نمی توان سهل گرفت.اما وی از اين کمان تير به سوی ظلمت و ظلم انداخته است.
ان رک گويی در برابر ظلم و اجحاف اين حساس بودن در برابر خطای دوستان و نزديکان ،زمانی که به نظر او خطاست از نظر دکتر ملکی اينه تمام نما برای ديگران می سازد که می توانند خود را در ان ببينند .بی گمان جامعه ما به امثال ملکی ها نياز دارد ،هم مخالفان و هم دوستان و موافقانش .
عزيز است حتی زمانی که بر من و ما تند می کند ،چون به خاطر ايمان و صداقتش چنين می کند .
ملکی هيچ گاه در مقابل مردم نايستاده است بلکه در کنار انها بوده است .پس اين منش ابوذری او را گرامی می داريم.
اين مقاله را تقديم می کنم به همسرش ،که خود شير زنی است که در عين انجام وظايف مادرانه ،اجتماعی با چنين مردی سال هاست که زندگی می کند ،بی گمان بزرگی چنين زنانی را بايد در کنار امدن و همراهی با چنين مردانی بزرگ اما سخت کوش و سخت گير سنجيد و ارج نهاد.
تقی رحمانی